آیه 76 سوره غافر
<<75 | آیه 76 سوره غافر | 77>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اینک (به کیفر کفرتان) به درهای دوزخ درآیید که آنجا جاودان معذّب خواهید بود، که متکبران را (که سر از فرمان حق کشیدند در آخرت) بسیار منزلگاه بدی است.
از درهای دوزخ وارد شوید که در آن جاو دانه اید؛ پس چه بد است اقامت گاه متکبران.
از درهاى دوزخ درآييد، در آن جاودان [بمانيد]. چه بد است جاى سركشان.
از درهاى جهنم داخل شويد. همواره در آنجا بمانيد. و جايگاه سركشان چه بد جايگاهى است.
از درهای جهنّم وارد شوید و جاودانه در آن بمانید؛ و چه بد است جایگاه متکبّران!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ «75»
اين (عذاب) به خاطر آن است كه در زمين به ناحقّ شادى مىكرديد و در ناز و سرمستى به سر مىبرديد.
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «76»
از درهاى دوزخ وارد شويد كه جاودانه در آنيد و چه بد است جايگاه متكبّران.
نکته ها
«فرح» به شادى طبيعى و «مرح» به شادى بيش از حد است گويند كه سبب غرور و سرمستى شود.
«مَثْوَى» به معناى اقامت همراه با استمرار است، يعنى جايگاه هميشگى و ابدى.
اسلام و تفريح
اسلام دين فطرت است و با تفريح و شادى كردن كه خواستهى غريزى انسان است، مخالفتى ندارد، آن چه مورد انتقاد است تفريحات و شادىهاى نابجاست كه قرآن مواردى از آن را بيان مىفرمايد:
- شادى عدّهاى كه به خاطر اينكه به جبهه نمىرفتند شاد بودند. «فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلافَ رَسُولِ اللَّهِ» «1»
- شادى به خاطر كاميابىهاى دنيوى و همراه با غفلت از آخرت. «فَرِحُوا بِالْحَياةِ الدُّنْيا» «2»
- شادى به خاطر كسب ثروت. به قارون گفته شد: «لا تَفْرَحْ»
- شادى به خاطر سختىهايى كه به مؤمنان مىرسد. «إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها» «3»
- شادى به خاطر داشتن علم. «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ» «4»
«1». توبه، 81.
«2». رعد، 26.
«3». آل عمران، 120.
«4». غافر، 83.
جلد 8 - صفحه 293
اما اگر شادى بر اساس حقّ و لطف الهى و خدمت به مردم و رسيدن به كمالات باشد، نه تنها بد كه يك ارزش است. «قُلْ بِفَضْلِ اللَّهِ وَ بِرَحْمَتِهِ فَبِذلِكَ فَلْيَفْرَحُوا» «1»
پیام ها
1- دلايل كيفر و قهر الهى را بايد گفت، تا مجرم طلبكار نشود و ديگران نيز متنبّه شوند. «ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ»
2- سرمستى و تفريح نابجا، سبب قهر الهى است. «كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ»
3- تفريح بايد بر اساس حقّ و به مقدار غافل نشدن و در مدار توحيد باشد. تَفْرَحُونَ ... بِغَيْرِ الْحَقِ
4- شادكامىهاى نابجاى امروز كه بر اساس تجاوز و تصاحب و قتل و غارت و به مسخره گرفتن ارزشها و مقدّسات است، روزگارى به غل و زنجير و رفتن به دوزخ همراه با تحقير و ذلّت تبديل خواهد شد. ذلِكُمْ بِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ ... بِغَيْرِ الْحَقِ
5- شادى اگر بر حقّ باشد، پسنديده است ولى اگر بر اساس باطل باشد مورد انتقاد است. تَفْرَحُونَ ... بِغَيْرِ الْحَقِ
6- درهاى دوزخ متعدّد است. «ادْخُلُوا أَبْوابَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (76)
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ: داخل شويد اى اهل شرك و طغيان درهاى جهنم را، خالِدِينَ فِيها: در حالتى جاويد باشيد در آن، فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ: پس بد آرامگاهى است مر متكبران و گردنكشان از فرامين الهى را، كه آخرين (دركه) جهنم است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ (76) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَإِمَّا نُرِيَنَّكَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّيَنَّكَ فَإِلَيْنا يُرْجَعُونَ (77) وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلاً مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَيْكَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَ ما كانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذا جاءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْمُبْطِلُونَ (78) اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَنْعامَ لِتَرْكَبُوا مِنْها وَ مِنْها تَأْكُلُونَ (79) وَ لَكُمْ فِيها مَنافِعُ وَ لِتَبْلُغُوا عَلَيْها حاجَةً فِي صُدُورِكُمْ وَ عَلَيْها وَ عَلَى الْفُلْكِ تُحْمَلُونَ (80)
ترجمه
داخل شويد از درهاى جهنم جاودانيان در آن پس بد است جايگاه تكبر كنندگان
پس صبر كن همانا وعده خدا حق است پس يا مينمايانيم تو را برخى از آنچه وعده ميدهيم بآنها يا ميميرانيم تو را پس بسوى ما بازگردانده ميشوند
و بتحقيق فرستاديم پيغمبرانى پيش از تو بعضى از آنها كسانى هستند كه خوانديم قصه ايشانرا بر تو و بعضى از آنها كسانى هستند كه نخوانديم قصه ايشان را بر تو
جلد 4 صفحه 541
و روا نبود براى پيغمبرى كه بياورد معجزى مگر بدستور خدا پس چون بيايد فرمان خدا حكم شود بحق و زيان نمايند آنجا اهل باطل
خدا است آنكه قرار داد براى شما چهارپايان را تا سوار شويد بعض آنها را و بعضى از آنها را بخوريد
و براى شما در آنها منفعتها است و تا برسيد بوسيله سوار شدن بر آنها بحاجتى كه در دلهاى شما است و بر آنها و بر كشتى حمل كرده ميشويد.
تفسير
خداوند متعال در روز قيامت بكفار سابق الذكر خطاب ميفرمايد كه داخل شويد در جهنم از درهاى هفتگانه آن كه هر يك مخصوص بدستهاى است و قبلا بيان شده و بدانيد كه بايد هميشه آنجا باشيد و بد جايگاهى است آن براى اهل تكبر از عبادت خدا و سركشى از فرمان پيغمبر او يعنى بسيار سخت و ناگوار است توقف در آنجا و به پيغمبر خاتم در مقابل آزار و انكار آنها دستور فرموده كه صبر و بردبارى فرمايد و بداند كه وعده عذاب خداوند آنها را حق و محقّق است و تخلّف پذير نيست نهايت آنكه يا در دنيا ارائه ميدهد به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم خوارى و ذلّت و قتل و اسارت آنها را يا در آخرت با حضور آن حضرت آنها را بجزاى كامل اعمالشان خواهد رسانيد چون بازگشت تمام خلق بحكم او است و اينكه فرموده بعض آنچه وعده داديم براى آنست كه عذاب كامل آنها در قيامت است كه بر هر تقدير بايد بكفار برسد چه در دنيا معذّب شده باشند چه نشده باشند و خداوند براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و اصرار كفار بر كفر و آزار اشاره فرموده است بقصص انبياء عظام و صدمات ايشان از اقوامشان كه پارهاى از آنها در قرآن ذكر شده و بيشتر ذكر نشده چون در خصال از ائمه اطهار نقل نموده كه عدد ايشان يكصد و بيست و چهار هزار بوده و در مجمع هشت هزار نيز نقل نموده كه چهار هزار از بنى اسرائيل و چهار هزار از غير آنها بودهاند و معتمد قول اول است و بنا نبوده كه پيغمبرى بدلخواه خود يا قومش هر معجزهاى كه بخواهد يا بخواهند بياورد چون معجزه خلاف جريان امور است بر وفق عادت و بايد ضرورتى باشد كه ايجاب كند آنرا و مصلحتى كه اهمّ از مصلحت جريان امور عادى باشد و خداوند مقدّر فرموده است بمقتضاى حكمت و مصلحت براى هر پيغمبرى معجزى را كه ثابت شود بر اهل انصاف نبوت او به آن نه آنكه واگذار نموده
جلد 4 صفحه 542
باشد جريان امور را باختيار كسانى تا بدلخواه خودشان هر روز چيز نو ظهور و خلاف عادتى مشاهده نمايند يا از آن بهرهمند گردند و چون بيايد فرمان خداوند بعذاب كفار خواه در دنيا باشد خواه در آخرت حكم الهى بحق و صدق و عدل صادر گردد كه نجات اهل حق و عذاب اهل باطل است و زيانى بالاتر از معذّب شدن بعذاب الهى و محروم شدن از نعم نامتناهى نيست و خداوند انعام را كه شتر و گاو و گوسفند باشد خلق فرموده براى استفاده بندگان از خود آنها بسوارى و خوردن گوشتشان نهايت آنكه استفاده از گوسفند منحصر بخوردن و استفاده از شتر اعمّ از خوردن و سوارى است و استفاده از گاو غالبا خوردن و احيانا سوارى است و نيز از منافع حاصله از آنها مانند شير و پشم و كرك و امثال آنها و براى رسيدن بندگان باغراض و آمال خودشان بوسيله سوارى يا بار نمودن بر آنها در سفرهاى تجارتى يا سياحتى و فرموده بر بعضى انعام كه شتر باشد و بر كشتى خود و زنانتان و اطفال و اموالتان حمل كرده ميشويد در صحرا و دريا و بعضى انعام در اين آيه را مخصوص بشتر دانستهاند چون عرب آن را كشتى بيابان خوانده و اينجا با فلك ازدواج شده است و شتر است كه واجد هر دو ثمر سوارى و خوردن است و فرد اكمل انعام و اين تذكّرات موجب تشكّر از نعم بىپايان خداوند منّان خواهد شد.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
ادخُلُوا أَبوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَبِئسَ مَثوَي المُتَكَبِّرِينَ (76)
داخل شويد درهاي جهنّم را هميشه در آن هستيد پس بد جائيست جايگاه تكبّر كنندگان.
ادخُلُوا أَبوابَ جَهَنَّمَ هفت در دارد و از هر دري طائفهاي حزبي وارد ميشوند چنانچه ميفرمايد لَها سَبعَةُ أَبوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنهُم جُزءٌ مَقسُومٌ حجر آيه 44- خالِدِينَ فِيها مسئله خلود چه در بهشت براي مؤمنين و چه در جهنّم براي كفّار و مشركين و ضالّين و ناصبين و مرتدين و مخالفين و معاندين و شاكين و منكرين و بالجمله غير مؤمنين از ضروريات دين و نصوص قرآنيست.
فَبِئسَ مَثوَي المُتَكَبِّرِينَ اينکه جمله دلالت ميكند که مرح بمعني تكبّر است و ممرحين متكبّرين هستند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 76)- این جاست که به آنها خطاب میشود که: «وارد شوید از درهای جهنم، و جاودانه در آن بمانید» (ادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها).
ج4، ص289
«و چه بد است جایگاه متکبّران» (فَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ).
این جمله تأکید مجددی است بر این که سر چشمه اصلی بدبختهای آنها همان کبر و غرور بوده است.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم